*بزرگترها جهان را عادی می شمارند. خود را راحت به خواب خرگوشی زده اند و زندگی روزمره ی خود را ادامه می دهند.*
*تو آنقدر به جهان عادت کرده ای که دیگر هیچ چیز برایت عجیب نیست.*
– این چرندها چیست می گویی؟
+ *دارم می گویم همه چیز برای تو عادی شده است. این را می گویند جهل مرکب!*
-سوفی! حق نداری این طور با من حرف بزنی.
+ *بسیار خوب، طور دیگری می گویم. تو در ته موهای خرگوش سفیدی که از کلاه شعبده ی جهان بیرون آمده راحت لمیده ای. چند دقیقه ی دیگر سیب زمینی ها را می پزی. سپس روزنامه را می خوانی، نیم ساعتی چرت می زنی، سپس برنامه ی اخبار تلویزیون را تماشا می کنی!*
📚دنیای صوفی
✍🏻یوستین گردر